التماس دعا
فیلمسازی همیشه برای ورنر هرتزوگ پیشه مرگ و زندگی بوده است. این فیلمساز 69 ساله هنگام ساخت «فیتزکارالدو» در سال 1982 لااقل پنج بار در آستانه مرگ قرار گرفت که این فیلم تازه یکی از فیلمهای کارنامه 40 ساله فیلمسازی او به شمار میآید. وقتی شما در آغاز مصاحبهای از هرتزوگ میپرسید «چه خبر؟» و او پاسخ میدهد «هنوز زندهام»، این تنها یک خودشیرینی نیست، بلکه دستاورد کاری این فیلمساز است. تقلا برای بقا در این دنیای دیوانه همواره تم برجسته کارهای هرتزوگ بوده است و در آخرین کار او یعنی مستند «به درون ورطه» این موضوع از همیشه حیاتیتر است. هرتزوگ برای ساخت این مستند به تگزاس سفر کرده تا بتواند با بازماندگان جنایتی هولناک مصاحبه کند. او با خانواده قربانیان، کشیشها و حتی قاتلان محکومشده صحبت میکند که یکی از آنها به نام مایکل پِری قرار است تنها هشت روز پس از این مصاحبه اعدام شود. موضوع اصلی مستند که همانا محکوم شدن به مرگ در پی یک جنایت بیهوده است خود به خود موضوعی تاریک است. اما هرتزوگ خردهداستانهایی را همچون پودری که روی کیک میپاشند روی این داستان غمانگیز میپاشد تا روزنههایی از امید پدید بیاورد: زنی که عاشق یکی از محکومان میشود و مامور اعدامی که به دلیل افسردگی مفرط پس از سالها شغلش را رها میکند. به این ترتیب بیهوده نیست اگر هرتزوگ عنوان فرعی فیلمش را میگذارد: «یک داستان از زندگی، یک داستان از مرگ.»
مستندِ “ماهی ها در سکوت نمی میرند” ، به بررسی حال و هوای زندگی مردم مسلمان “سیستان” می پردازد. مردمی که سال هاست در خشکسالی و فقر و محرومیت روزگار می گذرانند و حتی شبکه استانی شان در تلویزیون جمهوری اسلامی- شبکه “هامون”- چشم و دهانش را بر وضعیت اسف بار آن ها بسته است.